-
رویاهایت را در هر لحظه دنبال کن . نگذار شرایط برای تو تصمیم بگیرند .
سهشنبه 28 اسفند 1397 09:31
بنابه سنت سالهای گذشته، چند روز مانده به پایان سال شاگردان مدرسه شیوانا به عیادت بیماران رفتند تا آمدن فصل بهار و سال نو را به آنها مژده دهند و باعث خوشحالی و ایجاد انگیزه ی بهبودی در آنها شوند به این امید که برای مدتی هر چند کوتاه دردهایشان را فراموش کنند . در جمع ، شاگردان به همراه شیوانا با تعریف خاطرات خنده دار و...
-
در سیستم خوب ، کسی نمیتونه بد باشه .
دوشنبه 27 اسفند 1397 15:34
در مدرسه شیوانا ، اتفاق عجیبی افتاده بود و همه درباره اش صحبت میکردند. در یکی از کلاسها ، بعد از اعلام نتایج آزمون روز قبل ،استاد از نمرات شاگردان راضی نبوده و از آنها علت را جویا می شود . هر کدام به این سوال ، پاسخی میدهد . اما در آخر استاد ناراحت تر از قبل خط کشی به دست میگیرد و مدتی در سکوت ، در کلاس قدم میزند ....
-
زندگی کن ، عمری که داری مال خود تست !
یکشنبه 19 اسفند 1397 17:40
جوانه های ریز شمشادها و برگهای کوچک و سبز باطراوت درختان، نشان از آمدن بهار و زندگی دوباره داشتند . ولی مردجوان سیاهپوش انگاری در خانه ی مادرش پناه گرفته بود و حاضر نبود نو شدن ها را ببیند و زندگی را از سر بگیرد . آشنایان و اهالی محل می دانستند که بعد از مرگ همسرش ،لبخندی روی لبانش ننشسته ولباس عزا را از تن در نیاورده...
-
جایگزین کن !
پنجشنبه 16 اسفند 1397 10:25
باغبانی مشغول هرس کردن درختان باغی بود که شیوانا را در حال عبور دید . خودش را به او را رساند و گفت : استاد گرامی ، کمکی از شما میخواهم . مدتی است که ازدواج کرده ام و به همسرم علاقمند هستم و با هم زندگی خوبی را شروع کرده ایم . اما چند خصوصیت اخلاقیم ناخواسته باعث رنجش شده و او را از من دور میکند. من تحمل دیدن ناراحتیش...
-
غصه خوردن ما برای طبیعت اهمیتی ندارد.
پنجشنبه 16 اسفند 1397 02:11
آن شب باران و توفان شدید تمام غرفه ها و وسایلی را که شاگردان شیوانا برای فروش در خیریه در فضای باز و حیاط مدرسه آماده کرده بودند، به هم ریخته بود. صبح روز بعد ، همه با قیافه های مبهوت به منظره ای که جلوی چشمشان بود نگاه می کردند و به آسمان وباد و بارانش، بد و بیراه می گفتند . در این بین تنها تعداد کمی از شاگردان، بی...
-
لبخند بزن .
پنجشنبه 16 اسفند 1397 02:07
لبخند بزن . در کلاس درس شیوانا از شاگردانش پرسید : به نظر شما بهترین راه ارتباط گرفتن با دیگران چیست؟ شاگرد زرنگ کلاس گفت : باید در زمینه های مختلف اطلاعاتی داشتی باشیم تا برای صحبت کردن با هر شخصی ، حرفی برای گفتن داشته باشیم . دیگری گفت : برای برقراری ارتباط با دیگران باید بیان خوبی داشته باشیم تا بتوانیم تاثیر گذار...
-
هیجان زدگی از چیزهای کوچک با هیجان زدگی از چیزهای بزرگ برای انسان طبیعی ،یکسان است.
سهشنبه 14 اسفند 1397 21:54
بعد از یک روز همراهی از مدرسه تا دهکده ،طبق قراری که شیوانا با شاگردانش داشت ،در فضای باز زیر آسمان پر ستاره ، دور آتش حلقه زده بودند و مشتاقانه منتظرآموزه ی مشاهداتشون بودند . شیوانا از آنها خواسته بود در این حرکت گروهی سعی کنند بیشتر به افراد شاد و محیط اطرافشون دقت کنند و بالاترین میزان هیجان را که میبینند تعریف...
-
کوتاه ترین راه ، همیشه بهترین راه نیست .
دوشنبه 13 اسفند 1397 14:17
در مدرسه اعلام شد آخر هفته مسابقه ی ورزشی برگزار می شود و افراد واجد شرایط بر حسب وزن و قد ، انتخاب می شوند. یکی از شاگردان اشتیاق زیادی برای شرکت داشت اما به دلیل اضافه وزن ، تصمیم گرفت در این فرصت کوتاه از سریع ترین راه ممکن استفاده کند و به محدوده ی وزن اعلام شده ، برسد . یک شب مانده به مسابقه ، یکی از شاگردان...
-
روی قول های هیجانی ، حساب باز نکنید .
شنبه 11 اسفند 1397 18:46
یک روز آفتابی شیوانا در حال قدم زدن در حیاط مدرسه بود که متوجه همهمه ی گروهی از بچه ها شد که دور دونفر جمع شده بوده اند . نزدیک آنها رفت ، شاگردان راه را برای استاد باز و ادای احترام کردند . از دونفری که مشغول بحث بودند علت را پرسید . یکی از شاگردان توضیح داد : جناب شیوانا ، چند روز پیش خبر خوشی از خانواده ام رسید و...
-
او که گمان میکنی میداند ، او هم هیچ نمی داند ...
شنبه 11 اسفند 1397 13:21
روزی زن جوانی پیش شیوانا آمد و راهنمایی خواست. او گفت درهمسایگی آنها زوجی زندگی میکردند. خانم همسایه همیشه از عشق بی اندازه ی همسرش نسبت به او تعریف میکرده و رمز موفقیتش را در دانستن رازهای جذب شوهرش می دانسته است. او هم مشتاق دانستن این رازها شده و از خانم همسایه خواهش میکند تا راهکارهایش را به او هم بگوید. اما با...
-
دنیای بیرون نسبت به همه ی تجربیات ما آدمها بی اعتناست.
جمعه 10 اسفند 1397 01:04
زمستان بود و جاده های منتهی به دهکده از برف پوشیده شده بودند. چند تن از اهالی دهکده به همراه شیوانا و یکی از شاگردانش به دلیل بارش برف و بوران، در راه مانده و کنار صخره ای پناه گرفته بودند. در میان آنها زنی بود که کودکش را محکم در آغوشش گرفته بود و نگران و آشفته از شرایط بد هوا از آسمان شکایت میکرد چراکه با وجود...
-
دنیا نه دشمن ماست ، نه دوست ما !
پنجشنبه 9 اسفند 1397 20:13
زن و شوهری که بعد از چندسال زندگی مشترک هنوز بچه دار نشده بودند، پیش شیوانا رفتند . زن گفت : ما زوجی خوشبخت و سلامت هستیم و سعی داریم زندگی خود را با وجود فرزندانمان شیرین تر کنیم . ولی کائنات نسبت به دعاهای ما بی توجه است و خواسته ی ما را بعد از این سالها اجابت نکرده است. مرد ادامه داد : جناب شیوانا، ما سعی کرده ایم...
-
طبیعت و دنیای بیرون ،نسبت به ناراحتی های درونی ما بی تفاوت محض است.
سهشنبه 7 اسفند 1397 19:24
زنی جوان نزد شیوانا آمد و داستانش را اینطور تعریف کرد : چند وقتی است غمگین و دل مرده شده ام .قبلا همسرم سعی میکرد خوشحالم کرده و حالم را خوب کند اما دیگر هیچ موضوعی شادم نمی کند و زندگی برایم تکراری شده است . هر چه ناراحتی خودم را بیشتر نشان میدهم ، از من دورتر میشود و هیچ کاری برای شاد کردن من و تغییر حالم انجام نمی...
-
منتظر نمان !
سهشنبه 7 اسفند 1397 19:22
در جلسه ی بحث آزاد ، یکی از شاگردان مدرسه مشکلش را مطرح کرد : مدت زیادی است داخل دهکده به جستجوی شغل مناسبی هستم اما هنوز به نتیجه نرسیده ام و یا صاحبان کار مرا نمی پذیرند . نمیدانم چرا اینقدر تنوع کسب و کار در اینجا کم است ؟ خسته شده ام و نمی دانم چه کار کنم . شیوانا در جوابش پاسخ داد : فرزندم ، منتظر چه کسی هستی تا...
-
انتخاب
سهشنبه 7 اسفند 1397 19:19
"انتخاب " مردی همراه پسرجوانش نزد شیوانا آمد و گفت : مدتی است همسرم را از دست داده ام و فرزندانم به جز این پسرم ، با وجود سوگوار بودن سعی دارند به زندگی عادی خود برگردند . او همچنان در غم و اندوه خود باقی مانده و حاضر نیست کاری بکند . در هیچ جمعی شرکت نکرده، در گوشه ای تنها می نشیند، دعا میکند و اشک میریزد ....
-
تغییر الزامیست و گریزی از آن نیست .
دوشنبه 6 اسفند 1397 00:00
در جلسه ای یکی از اساتید مدرسه ی شیوانا ابراز نارضایتی از شاگردانش میکرد . او گفت که علیرغم تلاشی که سر کلاس میکند تا بچه ها درس را به خوبی متوجه بشوند ،اما نتیجه ی مطلوبی را که میخواهد از آنها نمیگیرد . شیوانا از او درباره ی روش تدریسش پرسید. استاد گفت در دوره ی جدید مثل دوره های قبلی برای آموزش شاگردانش از روشی که...
-
شیوانا
یکشنبه 5 اسفند 1397 23:24
هرگز در توانمندی ها و قابلیت های خود شک نکن و تایید آن را از دیگران نخواه . روزی شیوانا درحیاط مدرسه قدم می زد . یکی از شاگردان خوب خود را دید که تنها و در خودفرورفته گوشه ای نشسته است. نزدیکش رفت و علت ناراحتیش را پرسید. شاگرد جواب داد : جناب شیوانا، من به کلاسهای درس شما خیلی علاقمند هستم و همیشه تلاش کرده ام که...
-
شیوانا نویسی
یکشنبه 5 اسفند 1397 12:14
چیزی که من متوجه میشوم محاله دیگری مثل من بفهمه . مادری نزد شیوانا آمد و از اینکه فرزندانش قدر زحمات و محبت های او را نمی دانند گله کرد. او گفت : از زمانی که بچه هایم کوچک بودند تا الان که برای خودشان زندگی می کنند، تلاش کرده ام که تمام نیازهایشان را برطرف کنم و نگذارم کوچکترین سختی بکشند . اما در کمال تعجب می بینم که...
-
چیزی که من متوجه میشم محاله فرد دیگه ای مثل من بفهمه
شنبه 4 اسفند 1397 09:18
چیزی که من متوجه میشم محاله فرد دیگه ای مثل من بفهمه . روزی زن جوانی پیش شیوانا آمد و شروع به صحبت کرد : من و همسرم دیدگاه متفاوتی نسبت به مسائل زندگی داریم که باعث میشود در تصمیم گیریهای زندگی مشترک همراه نباشیم. می دانم چیزی که از یک موضوع درک می کنم ، از دید او متفاوت است اما میخواهم با هم به نتیجه ی مشترک برسیم ....
-
داستانهای شیوانا
پنجشنبه 2 اسفند 1397 16:21
هر چیز جدیدی یاد بگیری محیط زندگی ات فورا عوض میشود . روزی زن جوانی پیش شیوانا آمد و از تکراری بودن زندگیش شکایت کرد . توضیح داد همسرش صبح ها تا دیروقت مشغول کار است و او هم تمام روز را به رسیدگی کارهای خانه و بچه ها میگذارند . شیوانا از او پرسید : چه هنر و مهارتی بلدی ؟ زن جوان جواب داد : به جز خانه داری و بچه داری...